

بهترین فیلمهای سایبرپانکی به بررسی آیندهای میپردازد که در آن فناوری و جامعه بهطرز عمیقی در هم تنیده شدهاند. این سبک یکی از ژانرهای محبوب و جذاب در دنیای سینما است که ترکیبی از فناوری پیشرفته و فرهنگ زیرزمینی را به تصویر میکشد. بهعنوان مثال فیلم ماتریکس به کارگردانی واچوفسکیها، دنیایی مجازی را به تصویر میکشد که در آن انسانها توسط سیستمهای هوش مصنوعی کنترل میشوند و یا فیلم بلید رانر یکی از نمادهای برجسته ژانر سایبرپانک است و داستان یک کارآگاه خصوصی را در آیندهای تاریک و پر از رباتها روایت میکند.
شخصیتهای اصلی در اینگونه فیلمها، معمولا بهعنوان ضدقهرمانانی شناخته میشوند که از سوی جامعه طرد شدهاند و بهعنوان خلافکار یا شورشی تصور میشوند. این شخصیتها غالبا با فشارهای نظام حاکم یا شرکتهای بزرگ مواجه هستند و به سوی مسیرهای جدیدی هدایت میشوند. فیلمهای علمی تخیلی سایبرپانک معمولا دارای پایانی رضایتبخش نیستند و اغلب به یک نتیجه مبهم و تاریک منتهی میشوند. این ویژگی باعث میشود تا بیننده پس از تماشای فیلم به فکر برود و سوالات متعددی برایش پیش آید و نظریههای گوناگونی را در این زمینه بیان کند.
در این مقاله میخوانید:
- 1 معرفی 30 مورد از بهترین فیلمهای سایبرپانکی در تاریخ
- 2 فیلم بلید رانر (Blade Runner 2049)
- 3 فیلم ماتریکس (The Matrix)
- 4 فیلم نابودگر (The Terminator)
- 5 فیلم متروپلیس (Metropolis)
- 6 فیلم چشمانت را باز کن (Open Your Eyes)
- 7 فیلم گاتاکا (Gattaca)
- 8 فیلم آکیرا (Akira)
- 9 فیلم ۱۲ میمون (12 Monkeys)
- 10 فیلم ویدئودروم (Videodrome)
- 11 فیلم اکس ماکینا (Ex Machina)
- 12 فیلم آلفاویل (Alphaville)
- 13 فیلم پلیس آهنی (RoboCop)
- 14 فیلم فرار لوگان (Logan’s Run)
- 15 فیلم یادآوری کامل (Total Recall)
- 16 فیلم شهر تاریک (Dark City)
- 17 فیلم eXistenZ
- 18 فیلم شهر کودکان گمشده (The City Of Lost Children)
- 19 فیلم روزهای عجیب و غریب (Strange Days)
- 20 فیلم عنصر پنجم (The Fifth Element)
- 21 فیلم لوپر (Looper)
- 22 فیلم گزارش اقلیت (Minority Report)
- 23 فیلم دِرِد (Dredd)
- 24 فیلم سخت افزار (Hardware)
- 25 فیلم کسری از ثانیه (Split Second)
- 26 فیلم نمسیس (Nemesis)
- 27 فیلم Elysium (بهشت)
- 28 فیلم Tron: Legacy
- 29 فیلم آلیتا: فرشته جنگ (Alita: Battle Angel)
- 30 فیلم سایبرپانک Snowpiercer
معرفی 30 مورد از بهترین فیلمهای سایبرپانکی در تاریخ
معرفی بهترین فیلمهای سایبرپانکی به شما کمک میکند که اگر تا به امروز موفق به دیدن این فیلمها با این ژانر نشدید، آنها را به فهرست فیلمهای آتی خود اضافه کنید. ژانر سایبرپانک نمایانگر تصورات بشری از آیندهای ممکن است که تحت تاثیر پیشرفتهای فناوری و چالشهای اجتماعی شکل میگیرد. این ژانر، فضای تخیلی را خلق کرده است که در آن، انسانها به بررسی مضامین پیچیدهای مانند تاثیر فناوری بر زندگی فردی و اجتماعی میپردازند.
صنعت سینما بهویژه در هالیوود، با تولید آثار متنوع در این سبک، مانند 15 سریال محبوب هالیوود در دهه گذشته به ما این امکان را میدهد که سناریوهایی را تجربه کنیم که در دنیای واقعی بهسادگی قابل تصور نیستند. این قابلیت سینما شبیه به تاثیر کتابهاست، اما با جذابیت بصری و حرکتی که مخاطب را به شکل زنده به درون داستان میکشاند.
از دیرباز، بشر همواره به آینده علاقهمند بودهاند و تلاش میکند تا به درک بهتری از آن دست یابد. اینکه چه شرایطی در آینده خواهیم داشت و چگونه زندگی خواهیم کرد، سوالهایی هستند که توسط انسانها مورد تامل و تحلیل قرار میگیرند. سینما بهعنوان ابزاری قدرتمند، این پرسشها را به تصویر میکشد و به مخاطبین فرصت میدهد تا چشماندازهای متنوعی از آینده را مشاهده کنند.
این کانون توجه به آینده، به شکلگیری ژانر سایبرپانک منجر شده است؛ محبوبیت این ژانر سبب شده است تا کارگردانان مختلفی آثار خود را به این موضوعات اختصاص دهند و هر کدام ابعاد مختلفی از یک دنیای سایبرپانک و چالشهای انسانی آن را به تصویر بکشند.
در این مقاله، به معرفی برخی از مهمترین فیلمهای علمی تخیلی سایبرپانک خواهیم پرداخت و بررسی خواهیم کرد که کدام کارگردانان توانستهاند بهترین تصویری از این آینده پیچیده را برای مخاطبان به ارمغان بیاورند.
فیلم بلید رانر (Blade Runner 2049)
- سال انتشار: 1982 / 2017
- کارگردان: ریدلی اسکات / دنی ویلنوو
- بازیگران: هریسون فورد، روتخر هاور، ادوارد جیمز آلموس / رایان گاسلینگ، جرد لتو، آنا د آرماس
زمانی که از ژانر سایبرپانک در سینما نام برده میشود، بیتردید فیلم «بلید رانر» بهعنوان نخستین گزینه و بهعنوان فیلمهای سایبرپانک برتر در ذهنها نقش میبندد. این فیلم اقتباسی شگرف از رمان «آیا آدممصنوعیها خواب گوسفند برقی میبینند؟» اثر فیلیپ ک. دیک است که در نوع خود بینظیر بهشمار میرود.
داستان فیلم در جهانی که در آن موجودات مصنوعی تحتعنوان «رپلیکانتها» و ظاهری کاملا مشابه انسانهای واقعی دارند، تولید شده است. از آنجا که رپلیکانتها اجازه فعالیت تنها در کلونیهای فضایی را دارند، ورود آنها به کره زمین ممنوع است. «بلید رانرها» بهعنوان شکارچیان حرفهای، وظیفه پیدا کردن و از بین بردن رپلیکانتهای فراری را بر عهده دارند.
شخصیت «دکارد» (با بازی هریسون فورد)، یک بلید رانر سابق است که به دنبال شکار گروهی از رپلیکانتها در لس آنجلس میرود. این رپلیکانتها معمولا کمتر از چهار سال عمر میکنند؛ آنها به زمین آمدهاند تا فرصتی بیشتر برای زندگی بیابند.
«بلید رانر» از زوایای مختلف یک شاهکار است؛ فیلمی که با وجود عنصر اکشن، به روایت داستانهای نوآر میپردازد و به بررسی رابطه انسان و تکنولوژی میپردازد. این اثر، سمبلهای متعددی را دربرمیگیرد و از اندیشههای هومر تا پرومته مدرن را به تصویر میکشد. جاذبهای که این فیلم دارد باعث میشود که تماشای آن نیازمند چند بار بازبینی باشد و تجربهای خارقالعاده باشد که معنای جدیدی به ژانر سایبرپانک میبخشد.
فیلم ماتریکس (The Matrix)
- سال انتشار: ۱۹۹۹
- کارگردان: واچوفسکیها
- بازیگران:کیانو ریوز، لارنس فیشبرن، کری-ان ماس، هوگو ویوینگ
فیلم ماتریکس جز فیلمهای علمی تخیلی سایبرپانک از واچوفسکیها است که به تصویر کشیدن یک دنیای پادآرمانشهری میپردازد که در واقع یک واقعیت مجازی به نام ماتریکس است. این دنیای بهظاهر واقعی توسط ماشینهای هوشمند ایجاد شده است که از انرژی بدن انسانها بهرهبرداری میکنند.
در این فیلم، «توماس اندرسون» که با بازی کیانو ریوز یک برنامهنویس است، زندگی دوجهانی دارد و بهعنوان هکری با نام مستعار «نئو» فعالیت میکند. او بهطور مکرر در فضای آنلاین با نام ماتریکس برخورد میکند و بهدنبال پاسخ سوالاتش است. اینجاست که «ترینیتی» (با بازی کری-ان ماس) با او تماس میگیرد و پیشنهاد میکند تا با «مورفئوس» (لارنس فیشبرن) ملاقات کند تا به رازهای ماتریکس پی ببرد.
نئو و مورفئوس دیدار میکنند و مورفئوس به نئو پیشنهاد میدهد که برای کشف حقیقت، قرص قرمز را انتخاب کند. در صورتی که تمایل داشته باشد به زندگی قبلیاش بازگردد، میتواند قرص آبی را بخورد که باعث فراموشی همه چیز خواهد شد. نئو تصمیم به انتخاب قرص قرمز میگیرد و از آن نقطه به بعد، زندگیاش دستخوش تغییرات عمدهای میشود.
ماتریکس به دلیل معرفی تکنیک «زمان/تاخیر گلوله» (Bullet Time) و همچنین بهکارگیری مفاهیم فلسفی عمیق، تحولی را در ژانر اکشن ایجاد کرد. این فیلم موفق شد چهار جایزه اسکار را از آن خود کند و تاکنون سه دنباله برای آن تولید شده است که متاسفانه هیچ یک به اندازه قسمت اول موفق نبودهاند.
فیلم نابودگر (The Terminator)
- سال انتشار: ۱۹۸۴
- کارگردان: جیمز کامرون
- بازیگران اصلی: آرنولد شوارتزنگر، مایکل بین، لیندا همیلتون، پل وینفیلد
فیلم «نابودگر» بهعنوان یکی از برجستهترین آثار فیلمهای علمی تخیلی سایبرپانک شناخته میشود. در این فیلم، آرنولد شوارتزنگر به نقش یک سایبورگ آدمکش ایفای نقش میکند که از سال ۲۰۲۹ به سال ۱۹۸۴ فرستاده میشود تا “سارا کانر” (با بازی لیندا همیلتون) و “کایل ریس” (با بازی مایکل بین) را به قتل برساند.
کایل ریس، سربازی است که از آینده به گذشته سفر کرده است تا از سارا کانر حمایت کند. او توضیح میدهد که در آینده نزدیک، یک هوش مصنوعی به نام “اسکاینت” به حیات خود آگاهی مییابد و منجر به یک آخرالزمان هستهای میشود. سارا کانر باید زنده بماند، زیرا در آینده، او فرزند خود به نام “جان” را به دنیا میآورد که به رهبر انسانها در برابر اسکاینت تبدیل خواهد شد.
با نزدیک شدن نیروهای مقاومت به پیروزی، اسکاینت چارهای جز فرستادن یک نابودگر انساننما به گذشته ندارد تا با کشتن سارا، از تولد جان جلوگیری کند و بهاینترتیب، اجازه تشکیل ارتش مقاومت را ندهد. جیمز کامرون حق امتیاز این اثر را به مبلغ ۱ دلار به “گیل آن هرد” فروخت، با این شرط که کارگردانی آن را به او بسپارد. این فیلم به موفقیت زیادی دست یافت و به ایجاد یکی از محبوبترین مجموعههای سینمایی دنیا منجر شد. شما میتوانید بهترین فیلمهای سایبرپانکی را از دانلود فارسی دریافت و مشاهده نمایید.
فیلم متروپلیس (Metropolis)
- سال انتشار: ۱۹۲۷
- کارگردان: فریتس لانگ
- بازیگران: آلفرد آبل، بریگیته هلم، گوستاو فروهلیش، گریته برگر
این فیلم اکسپرسیونیستی آلمانی بهعنوان یکی از نخستین و تاثیرگذارترین آثار علمی تخیلی تاریخ و فیلمهای سایبرپانک برتر شناخته میشود. اثر فریتس لانگ به منبع الهام بسیاری از فیلمسازان تبدیل شده است و نشانههای آن در برخی از بزرگترین فیلمهای چند دهه اخیر مشهود است. “متروپلیس” بیتردید نقطهی اوج «عصر طلایی سینمای آلمان» بهشمار میرود، گرچه در زمان اکران نقدهای چندان مثبتی دریافت نکرد، اما بهتدریج تواناییهای واقعی آن مورد توجه قرار گرفت.
در دنیای این فیلم، شکاف طبقاتی بهوضوح به تصویر کشیده شده است؛ ثروتمندان زندگی مرفه خود را در آسمانخراشها تجربه میکنند و طبقهی کارگر تمام روز را صرف کار روی ماشینها میکند تا انرژی شهر تأمین شود. در این میان، “فِرِد” (با بازی گوستاو فروهلیش)، پسر شهردار و از طبقهی ثروتمند، به “ماریا” (با بازی بریگیته هلم)، یک فعال حقوق کارگران، علاقهمند میشود و تصمیم میگیرد برای یافتن او، زندگی مرفه خود را ترک کند و به دنیای زیرزمینی کارگران قدم بگذارد.
“متروپلیس” نخستین ربات تاریخ سینما با نام “Maschinenmensch” را معرفی میکند. این ربات توسط دانشمند دیوانهای به نام “روتوانگ” (با بازی رودولف کلاین-روگه) ساخته شده است تا شبیه به عشق سابق او باشد. روتوانگ سپس از سوی شهردار مامور میشود تا این ربات را شبیه ماریا طراحی کند. ماریای مصنوعی با فریب کارگران، منجر به شورش آنها میشود.
فیلم چشمانت را باز کن (Open Your Eyes)
- سال انتشار: ۱۹۹۷
- کارگردان: آلخاندرو آمنابار
- بازیگران: ادواردو نوریگا، پنهلوپه کروز، نجوا نیمری، فله مارتینس
این فیلم روانشناختی اسپانیایی با نام «چشمانت را باز کن» در مرز واقعیت و خیال قرار دارد. داستان حول محور زندگی جوانی ۲۵ ساله به نام «سزار» (با بازی ادواردو نوریگا) میچرخد که پس از یک تصادف زندگیاش دچار تغییرات اساسی میشود و چهرهاش آسیب میبیند. این تصادف به وسیله دختری به نام «نوریا» (نجوا نیمری) ترتیب داده شده است که به شدت به سزار وابسته است و قادر به تحمل دیدن او با کسی دیگر نیست.
سزار با دلایل نامشخصی به زندان میافتد و در قالب فلشبکها، وقایع گذشته را برای روانپزشک خود، «آنتونیو» (چِته لِرا) بیان میکند. سزار به «سوفیا» (پنهلوپه کروز)، نامزد بهترین دوستش علاقهمند است و یک شب او را به خانهاش میرساند و تا صبح آنجا میماند. اما نوریا، که او را دنبال کرده است، سزار را سوار ماشینش میکند و منجر به یک تصادف مرگبار میشود.
پس از این حادثه، صوفیا به سزار در مواجهه با شرایط دشوار جدیدش کمک میکند و پزشکان به او خبر میدهند که عمل جراحی میتواند ظاهری کهنهاش را به او بازگرداند. همهچیز به نظر رو بهبهبود است تا اینکه سزار به ارتکاب یک قتل دست میزند.
فیلم گاتاکا (Gattaca)
- سال انتشار: ۱۹۹۷
- کارگردان: اندرو نیکول
- بازیگران: ایتن هاک، اما تورمن، جود لا، آلن آرکین
فیلم «گاتاکا» نگاهی به جامعهای میاندازد که دغدغه اصلی آن اصلاح نژادی است. در دنیای این فیلم، نوزادانی که دارای ژنهای مطلوب هستند، از طریق مهندسی ژنتیک بهترین ویژگیهای والدین خود را به ارث میبرند و بهعنوان «انسانهای معتبر» شناخته میشوند که میتوانند زندگی ایدهآلی را تجربه کنند. در مقابل، افرادی که ژن مناسبی ندارند و ممکن است به اختلالات ژنتیکی دچار شوند، بدون مهندسی ژنتیک، بهعنوان «نامعتبر» تلقی میشوند و با چالشهای زیادی در زندگی روبرو میشوند.
شخصیت اصلی، «وینسنت فریمن» (با بازی ایتن هاک)، یک فرد نامعتبر است که به دلیل نداشتن ژنهای مطلوب نتوانسته است در زندگی خود پیشرفت کند و بهعنوان نظافتچی در یک شرکت بزرگ کار میکند. اما بهتدریج فرصتی برای او فراهم میشود تا به دنیای ایدهآل خود نزدیکتر شود.
یکی از مفاهیم کلیدی فیلم «گاتاکا» بحث «سرنوشت» است، زیرا شخصیتها بر اساس قابلیتهای بیولوژیکی خود طبقهبندی شدهاند و با محدودیتهای زیادی در زندگی مواجه هستند. وضعیت ژنتیکی وینسنت او را به این نتیجه میرساند که احتمالا به اختلالات جدی مبتلا خواهد شد و احتمالا تا ۳۰ سالگی زنده نمیماند؛ بنابراین برای اینکه وینسنت بتواند به جمع معتبرها بپیوندد، خود را به جای «جروم یوجین مورو» (با بازی جود لا) که یک شناگر مشهور و دچار آسیب نخاعی است، معرفی میکند و بهاینترتیب میکوشد تا زندگی بهتری برای خود رقم بزند. با این حال، مسیر دستیابی به اهداف او آسان نیست.
فیلم آکیرا (Akira)
- سال انتشار: ۱۹۸۸
- کارگردان: کاتسوهیرو اوتومو
- صداپیشگان: میتسو ایواتا، نوزومی ساساکی، مامی کویاما، تارو ایشیدا
یکی از شاهکارهای انیمیشن ژاپنی که داستان گروهی نوجوان را در توکیوی پساآپوکالیپتیک به تصویر میکشد. داستان این انیمه در سال ۱۹۸۸ آغاز میشود، زمانی که یک انفجار بزرگ جنگ جهانی سوم را رقم میزند و دنیا را به هرج و مرج میکشاند. توکیو بهتدریج بازسازی میشود و در سال ۲۰۱۹ به “نئو توکیو” تبدیل میگردد؛ کلانشهری عظیم که در آن جنایت به اوج خود رسیده است و گروههای تروریستی ضد دولتی فعال هستند، شورشهای متعدد رخ میدهد و خشونت به امری عادی تبدیل میشود.
در این میان، نوجوانی به نام “تتسو شیما” که عضو یک گروه موتورسواری خلافکار است، پس از یک تصادف قدرتهای تلهکینزی پیدا میکند. او درمییابد که دلیل انفجار بزرگ ۳۰ سال قبل، کودکی به نام “آکیرا” است که او نیز به همین قدرتها مجهز است. تتسو با همراهی رهبر گروه، “کانِدا”، تصمیم میگیرد آکیرا را که توسط دولت زندانی شده است، پیدا نماید و نجات دهد.
این انیمهی مشهور، حتی برای کسانی که علاقهای به انیمهها ندارند، شناخته شده است و عنوان “آکیرا” برای بسیاری آشناست. در دهههای اخیر، این اثر به منبع الهامبخش فیلمسازان متعددی تبدیل شده است.
فیلم ۱۲ میمون (12 Monkeys)
- سال انتشار: ۱۹۹۵
- کارگردان: تری گیلیام
- بازیگران: بروس ویلیس، برد پیت، مادلین استو، فرانک گورشین
فیلم «۱۲ میمون» از فیلم کوتاه «اسلکه» (۱۹۶۲) اثر کریس مارکر الهامگرفته شده است. در سال ۱۹۹۷، انتشار یک ویروس کشنده از سوی گروه مرموزی با نام «ارتش دوازده میمون» منجر به مرگ نزدیک به ۵ میلیارد انسان میشود و باقیمانده انسانها ناچارند برای بقا در زیرزمین زندگی کنند.
در سال ۲۰۳۵، «جیمز کول» با بازی بروس ویلیس مامور میشود به گذشته سفر کند و با جمعآوری اطلاعات و پیدا کردن نمونهای خالص از ویروس، به دانشمندان کمک کند تا آن را مهار نمایند. اما او بهطور ناخواسته به سال ۱۹۹۰ میرود و بهسرعت دستگیر میشود. تلاشهای او برای توجیه وضعیتش به نتیجه نمیرسد و در نهایت بهعنوان بیمار در آسایشگاه روانی بستری میشود.
در آسایشگاه، کول با فردی به نام «جفری» (با بازی برد پیت) آشنا میشود که مشکوک به همکاری با ارتش دوازده میمون است. این فیلم فلسفی به مسائل عمیقتری میپردازد و امکان برداشتهای متعدد از اتفاقات آن وجود دارد. برد پیت برای نقش خود در این فیلم نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد نقش مکمل شد و موفق به کسب جایزه گلدن گلوب گردید. اثر تری گیلیام در سالهای اخیر بیشتر مورد توجه قرار گرفته و طرفداران بیشتری به دست آورده است.
فیلم ویدئودروم (Videodrome)
- سال انتشار: ۱۹۸۳
- کارگردان: دیوید کراننبرگ
- بازیگران: جیمز وودز، دبی هری، لالی کادو
فیلم «videodrome» که از فیلمهای علمی تخیلی سایبرپانک کانادایی است، داستان «مکس رِن» (با بازی جیمز وودز) را به تصویر میکشد؛ مدیر یک ایستگاه تلویزیونی که بهطور تصادفی سیگنالی را کشف میکند که حاوی برنامههای خشن است. این سیگنال، ویدئوهایی از شکنجههای واقعی انسان را به نمایش میگذارد.
قربانیان گمنام این شبکه، بهشدت شکنجه شده است و در نهایت به قتل میرسند. مکس پس از مشاهده این برنامهها به این نتیجه میرسد که آنها میتوانند آیندهی تلویزیون باشند و دستور میدهد تا آنها را بهطور غیرمجاز پخش کنند.
با این حال، این سیگنال تنها به پخش تصاویر خشن محدود نمیشود، بلکه ویدئوهای آن قادرند ذهن و روان بیننده را تحت تاثیر قرار دهند و باعث بروز توهم شوند. مکس با اطمینان به تصمیم خود برای پخش این سیگنال، باور دارد که این باتوجه به آینده تلویزیون است، بی آنکه از بروز توهم و اختلالات پارانوئیدی ناشی از تماشای این برنامهها آگاه باشد. این توهمات بهتدریج شدت میگیرند و مخاطب با دشواری قادر به تمایز میان حقیقت و خیال میشود.
فیلم اکس ماکینا (Ex Machina)
- سال انتشار: ۲۰۱۴
- کارگردان: الکس گارلند
- بازیگران: دامنل گلیسون، آلیسیا ویکاندر، اسکار آیزاک، سونویا میزونو
این فیلم به کارگردانی الکس گارلند یکی از فیلمهای سایبرپانک برتر است که داستان محققی را روایت میکند که برای آزمایش هوش مصنوعی به یک مکان دورافتاده دعوت میشود. داستان حول محور یک برنامهنویس به نام «کالب اسمیت» (با بازی دامنل گلیسون) میچرخد که در یک شرکت بزرگ نرمافزاری مشغولبهکار است و بهطور ناخواسته برندهی فرصتی برای ملاقات با رئیس شرکت، «ناتان بیتمن» (با بازی اسکار آیزاک)، میشود. کالب این فرصت را دارد که یک هفته را در خانهی شخصی ناتان بگذراند.
ناتان بیتمن بهمنظور هدفی بزرگتر، کالب را دعوت کرده است تا ربات انساننمایی به نام «اِیوا» (با بازی آلیسیا ویکاندر) را مورد آزمایش قرار دهد. این ربات با بهرهمندی از یک هوش مصنوعی پیشرفته، تلاش میکند تا کالب را متقاعد کند که موجودی انسانی است، درحالیکه کالب بر این باور است که او فراتر از یک هوش مصنوعی نیست. آزمایش همچنین به بررسی این موضوع میپردازد که آیا کالب قادر به ایجاد ارتباط احساسی و نزدیکی با اِیوا هست یا خیر.
با پیشرفت داستان، کالب به اِیوا نزدیکتر میشود و در یک لحظه، اِیوا با قطع برق سیستم نظارتی ناتان، کالب متوجه میشود که ناتان یک دروغگو است و نمیتوان به او اعتماد کرد.
فیلم آلفاویل (Alphaville)
- سال انتشار: 1965
- کارگردان: ژان-لوک گدار
- بازیگران: ادی کنستانتین، آنا کارینا، هوارد ورنون، آکیم تامیروف
«آلفاویل: یک ماجرای عجیب لمی کوشن» نخستین فیلم علمی تخیلی ژان-لوک گدار است که در آن سعی دارد امضاها و سبک نئور خود را در تولید یک اثر سایبرپانک بهکار گیرد.
در این فیلم، مامور مخفی «لمی کوشن» (با بازی ادی کنستانتین) در نقش یک خبرنگار به پادآرمانشهر مرموز آلفاویل نفوذ میکند. او دارای چندین ماموریت اصلی است. ماموریتهای آن شامل یافتن یک مامور گمشده به نام «هنری دیکسون» (آکیم تامیروف)، قتل خالق آلفاویل «پروفسور فون براون» و نهایتاً نابودی رایانه «آلفا 60» که کنترل شهر را در دست دارد، است.
آلفا 60 با الهام از مفهوم «گفتار نو» در رمان 1984 نوشته «جرج اورول» طراحی شده است و آزادیهای فردی و مفاهیمی چون عشق، شعر و احساسات را ممنوع کرده است. افرادی که احساسات خود را نشان دهند، مورد بازجویی قرار میگیرند و در نهایت اعدام میشوند. این تصمیمات منجر به تبدیل آلفاویل به شهری منزوی و فاقد آزادی شده است.
در اکثر آثار ژان-لوک گدار، دیالوگها و نقشآفرینیها بهطورقابل توجهی فیالبداهه هستند و هیچ لوکیشن خاصی برای فیلم طراحی نشده است. گدار از مناطق واقعی پاریس و معماریهای متنوع این شهر استفاده میکند تا فضایی خاص و متفاوت خلق کند.
فیلم پلیس آهنی (RoboCop)
- سال انتشار: ۱۹۸۷
- کارگردان: پل ورهوفن
- بازیگران: پیتر ولر، نانسی آلن، رانی کاکس، کورتوود اسمیت
این فیلم یکی از آثار برجسته پل ورهوفن و یکی از بهترین فیلمهای سایبرپانکی است که در خاطرات سینما دوستان جاودانه مانده است. داستان در آیندهای نزدیک و در شهر دیترویت اتفاق میافتد که به شدت تحت تاثیر فساد، جرم و جنایت قرار دارد. افسر پلیس «الکس مورفی» (با بازی پیتر ولر) بهطور بیرحمانهای به قتل میرسد و سپس بهعنوان یک سایبورگ احیا میشود تا اقدام به پاکسازی شهر و کاهش جنایتها نماید. شرکت «او سی پی» با تولید این سایبورگ و در چارچوب قراردادی با نیروی پلیس، بخشی از شهر را تصاحب میکند تا آن را به آرمانشهری به نام «دلتا سیتی» تبدیل کند.
اعضای بدن الکس مورفی (به جز مغز و دستگاه گوترش) با اجزای الکتریکی و مکانیکی جایگزین میشوند و او به یک پلیس آهنی تبدیل میگردد. در ادامه، او باید سه هدف اصلی را دنبال کند:
- جلب اعتماد مردم،
- حفاظت از بیگناهان
- اجرای قانون
در حالی که الکس نباید احساساتی داشته باشد، ناگهان یاد گذشتهاش، خانوادهاش و قاتلش به ذهنش خطور میکند و تصمیم میگیرد انتقام مرگ خود را بگیرد. این فیلم با وجود خشونت خود، نقدی بر جامعه مدرن ارائه میدهد و با درخشش بازی پیتر ولر، نه تنها بهعنوان یکی از فیلمهای علمی تخیلی سایبرپانک شناخته میشود بلکه بهعنوان یک اثر اکشن برجسته نیز مطرح است.
فیلم فرار لوگان (Logan’s Run)
- سال انتشار: ۱۹۷۶
- کارگردان: مایکل اندرسون
- بازیگران: مایکل یورک، جنی اگاتر، ریچارد جردن، راسکو لی براون
این فیلم اقتباسی از رمانی به همین نام نوشتهی ویلیام اف. نولان است و روایتگر داستانی در سال ۲۲۷۴ است. در این جهان، بشریت تحت کنترل یک کامپیوتر پیشرفته زندگی لذتجویانهای را تجربه میکند؛ ابررایانهای که بر تمامی جنبههای زندگی انسانی از جمله زادآوری نظارت دارد. برای جلوگیری از افزایش جمعیت، هر فردی که به سن ۳۰ سالگی برسد، به قتل میرسد.
افرادی که قصد فرار از این سرنوشت را دارند، به «رانر» مشهورند و بلافاصله تحت تعقیب نیروهای پلیس شهر که به آنها «مردان شنی» میگویند، قرار میگیرند.
یکی از ماموران پلیس به نام «لوگان ۵» (با بازی مایکل یورک)، در حین بازرسی از لوازم یکی از رانرهایی که کشته شده است، سمبل عنخ را پیدا میکند و سپس با دختری آشنا میشود که او نیز این سمبل را به گردن دارد. کنجکاوی لوگان او را به سمت کامپیوتر میکشاند، جایی که به او گفته میشود که این سمبل نماد یک گروه مخفی است که به رانرها کمک میکند تا به منطقهای مرموز به نام «پناهگاه» برسند. این پناهگاه، مکانی است که رانرها میتوانند در آن به زندگی آرام و امنی دست یابند.
در ادامه، کامپیوتر بهطور مخفیانه لوگان را مامور میکند تا این منطقه را پیدا نماید و نابود کند. همچنین، کامپیوتر چهار سال از فرصت زندگی لوگان را کسر کرده است و او را به یک رانر تبدیل میکند تا بتواند با جذب توجه دخترکی که سمبل عنخ را دارد، به گروه مخفی وصل شود و مسیر پناهگاه را شناسایی کند. این فیلم جز یکی از بهترین فیلمهای سایبرپانکی محسوب میشود.
فیلم یادآوری کامل (Total Recall)
- سال انتشار: ۱۹۹۰
- کارگردان: پل ورهوفن
- بازیگران: آرنولد شوارتزنگر، ریچل تیکوتین، شارون استون، مایکل ایرون ساید
این فیلم بر اساس داستان کوتاه «ما یادآوری کاملی را برای شما ممکن میسازیم» نوشته فیلیپ کی. دیک ساخته شده است و در لیست بهترین فیلمهای سایبرپانکی جای دارد. داستان در سال ۲۰۸۴ روایت میشود و به زندگی یک کارگر به نام «داگلاس کوایید» (با بازی آرنولد شوارتزنگر) میپردازد که رویای سفر به مریخ و ملاقات با یک زن مرموز را در سر میپروراند. همسر او، «لوری» (شارون استون)، به او توصیه میکند که به این رویاها اهمیتی ندهد.
داگلاس تصمیم میگیرد به شرکت «ریکال» مراجعه کند؛ شرکتی که در زمینه کاشت خاطرات در ذهن افراد فعالیت میکند. او درخواست میکند خاطراتی از یک ماجراجویی فضایی به مریخ در ذهنش قرار دهند، اما قبل از انجام این کار، بهطور ناگهانی خاطرات عجیبی از جمله اینکه یک مامور مخفی است را به یاد میآورد.
منتقد استرالیایی «اوون گلیبرمن» از ورایتی در توصیف این فیلم گفت: «یادآوری کامل» بهعنوان یک هجونامهی آیندهنگرانه و تفکربرانگیز آغاز میشود و سپس به نسخهای خشن و پُست-پانک از ایندیانا جونز تبدیل میشود». این دیدگاه نمایانگر هدف نویسندگان فیلم، «دان اوبانون» و «رونالد شوسِت» است که «بیگانه» را نیز در کارنامه دارند.
فیلم شهر تاریک (Dark City)
- سال انتشار: ۱۹۹۸
- کارگردان: الکس پرویاس
- بازیگران: روفوس سوئل، کیفر ساترلند، جنیفر کانلی، ویلیام هرت
این فیلم نئو-نوآر به کارگردانی الکس پرویاس، داستان «جان مُرداک» (با بازی روفوس سوئل) را به تصویر میکشد که در یکی از وانهای حمام یک هتل بیدار میشود و دچار فراموشی است، بهطوری که مانند مخاطب هیچ درکی از رویدادهای اطرافش ندارد. او همچنین تماسی از «دکتر شِریبر» (کیفر ساترلند) دریافت میکند که او را از تعقیب شدن توسط گروهی به نام «بیگانگان» مطلع میسازد. در ادامه، او جسد یک زن را در اتاقش پیدا میکند که وضعیت را پیچیدهتر میکند.
با پیشرفت داستان، مشخص میشود که پلیس نیز در جستجوی مُرداک است و او را بهعنوان یک قاتل زنجیرهای میشناسد، در حالی که او به یاد نمیآورد که کسی را کشته باشد. مُرداک به تدریج واقعیتهای جدیدی درباره زندگی شخصیاش را کشف میکند، از جمله اینکه همسرش «اِما» (با بازی جنیفر کانلی) نام دارد و او نیز دارای قدرتهای ذهنی مشابه بیگانگان است.
مُرداک همچنین درمییابد که شهر به تاریکی مطلق غرق شده است، در حالی که هیچکس جز او به این مسئله اهمیتی نمیدهد. در نیمههای شب، بیگانگان زمان را متوقف میکنند و همه افراد را بیهوش میکنند و سپس هویت و خاطرات آنها را تغییر میدهند. اما به دلایل نامشخص، مُرداک تحت تاثیر این اتفاقات قرار نمیگیرد و کاملا هوشیار باقی میماند.
فیلم “شهر تاریک” در گیشه موفقیت چندانی نداشت اما باز جز بهترین فیلمهای سایبرپانکی است و نقدهای مثبتی دریافت کرد، به یک اثر کالت تبدیل شد. این فیلم به «متروپلیس» نزدیک است و نشان میدهد افرادی که میکوشند جامعه را تغییر دهند یا سوالات اساسی مطرح کنند، بهسرعت سرکوب میشوند.
علاوهبر این، فیلم یک سوال مهم دیگر مطرح میکند: هنگامی که بیگانگان هویت، خاطرات و روابط انسانها را تغییر میدهند، چه چیزی باعث میشود که این افراد همچنان انسان محسوب شوند؟ «استیون کینگ» در کتاب «تلفن همراه» به این نکته اشاره کرده است که انسان، وحشیترین حیوان است و خاطرات، چیزی است که او را به انسان تبدیل میکند. اگر خاطرات را از فردی بگیریم، دیگر چیزی از او باقی نخواهد ماند.
فیلم eXistenZ
- سال انتشار: ۱۹۹۹
- کارگردان: دیوید کراننبرگ
- بازیگران: جنیفر جیسن لی، جود لا، ایان هولم، دان مککلر
دیوید کراننبرگ، کارگردان برجستهای است که توانسته است عناصر علمی تخیلی را با ژانر «بادی هارور» ترکیب کند و بهطورمکرر به موضوع وابستگی افراطی انسان به تکنولوژیهای پیشرفته و پیامدهای آن بپردازد. فیلم «اگزیستنز»، که یکی از فیلمهای علمی تخیلی سایبرپانک است، این مفاهیم را در زمینه بازیهای ویدیویی و تفسیرهای نادرست از واقعیت ارائه میدهد.
این داستان که یکی از بهترین فیلمهای سایبرپانکی محسوب میشود، در آیندهای نزدیک جریان دارد؛ جایی که کنسولهای بازی واقعیت مجازی ارگانیک به جایگزینی برای کنسولهای الکترونیکی تبدیل شدهاند. برای بازی کردن، این کنسول باید بهطور مستقیم به بدن انسان متصل شود تا بازیکن بتواند وارد دنیای آن بازی شود.
«آلِگرا گِلِر» (جنیفر جیسن لی) طراح بازی است که در فرآیند آزمایش بازی جدیدش باعنوان «اگزیستنز»، مورد حمله گروهی به نام «رئالیستها» قرار میگیرد. این گروه مخالف شدید واقعیت مجازی هستند و بر این باورند که دنیای مجازی به دنیای واقعی آسیب میزند. در این میان، «تد پیکول» (جود لا)، یکی از نگهبانان شرکت، به آلگرا کمک میکند و او را نجات میدهد، اما بر اثر شلیک گلوله، تنها نسخهی بازی اگزیستنز آسیب میبیند. آلگرا برای ادامهی آزمایش بازی به یک بازیکن دیگر نیاز دارد و با اینکه تد از این کار حمایت نمیکند، اما در نهایت تصمیم میگیرد به او کمک کند.
فیلم شهر کودکان گمشده (The City Of Lost Children)
- سال انتشار: ۱۹۹۵
- کارگردانان: ژان-پیر ژونه و مارک کارو
- بازیگران: ران پرلمن، دنیل امیلفورک، ژودیت ویته، دومینیک پینان
این فیلم به کارگردانی ژان-پیر ژونه، یک اثر فانتزی سایبرپانکی پیچیده است و در لیست بهترین فیلمهای سایبرپانکی جای دارد و داستان آن حول محور «کِرَنک» (با بازی دنیل امیلفورک) میچرخد، دانشمندی دیوانه که به ربودن کودکان میپردازد تا رویاهای آنها را به سرقت ببرد، چرا که خود از قابلیت رویاپردازی بیبهره است و این ناکامی به پیری زودرس او منجر شده است.
در سوی دیگر، «وان» (با بازی ران پرلمن) که در یک کارناوال کار میکند، به دنبال برادر کوچکش میگردد. او با همکاری دختری به نام «مییِت» (با بازی ژودیت ویته) که از اعضای یک گروه گنگستری است، سعی دارد برادرش را پیدا کند.
از نظر بصری، این فیلم شباهتهایی به آثار دیگر ژان-پیر ژونه نظیر «اغذیهفروشی» و «سرنوشت شگفتانگیز املی پولن» دارد. اما چیزی که آن را از دیگران متمایز میکند، طراحی صحنه به یادماندنی، استفاده موثر از رنگها و طراحی منحصربهفرد لباسها است که باعث میشود شهر کودکان گمشده به یک اثر فیلمهای سایبرپانک کلاسیک تبدیل شود.
فیلم روزهای عجیب و غریب (Strange Days)
- سال انتشار: ۱۹۹۵
- کارگردان: کاترین بیگلو
- بازیگران: رالف فاینز، آنجلا باست، جولیت لوئیس، تام سایزمور
روزهای عجیب و غریب در لیست بهترین فیلمهای سایبرپانکی قراد داد و داستان این فیلم در یک دنیای موازی و در دو روز پایانی سال ۱۹۹۹ در لس آنجلس روایت میشود. در این جهان موازی، دستگاهی غیرقانونی به نام «اسکویید» اختراع شده است که با استفاده از آن، خاطرات و احساسات افراد ضبط میشود. در نتیجه، دیگران قادر خواهند بود تا دنیا را از دید شخصی که خاطراتش ضبط شده است، مشاهده کنند.
شخصیت اصلی فیلم، «لینی نرو» (با بازی رالف فاینز) یک افسر پلیس سابق است که اکنون در بازار سیاه به خرید و فروش فایلهای ضبط شدهی اسکویید مشغول است. این فایلها شامل وقایع مختلفی از جمله قتلها و اعمال خشونتآمیز است و لینی تصمیم میگیرد یکی از پروندههای قتل را حل کند، اما با چالشهای جدیدی مواجه میشود.
این تریلر روانشناختی آینده را از منظر گذشته به تصویر میکشد. فضایی پُر تنش که کاترین بیگلو ایجاد کرده است و همچنین بازی قوی رالف فاینز و آنجلا باست، لس آنجلس دهه ۹۰ میلادی را به یک پادآرمانشهر سایبرپانکی مدرن تبدیل میکند. فیلم «روزهای عجیب و غریب» در جوایز ساترن، ۵ نامزدی را کسب کرد و آنجلا باست توانست جایزه بهترین بازیگر زن را از آن خود کند.
فیلم عنصر پنجم (The Fifth Element)
- سال انتشار: ۱۹۹۷
- کارگردان: لوک بسون
- بازیگران: بروس ویلیس، گری اولدمن، میلا یوویچ، ایان هولم
فیلم «عنصر پنجم» که جز فیلمهای علمی تخیلی سایبرپانک فرانسوی به زبان انگلیسی است، داستان یک راننده تاکسی و سرباز سابق نیروهای ویژه، با بازی بروس ویلیس، را روایت میکند. برای نجات سیاره، دو شخصیت اصلی باید چهار سنگ باستانی را پیدا کنند که پیروزی انسانها در برابر یک حمله فضایی بزرگ را تضمین خواهد کرد. این سنگها در سال ۱۹۱۴ بهوسیله یک نژاد از موجودات فضایی مخفی شدهاند که وعده دادهاند در صورت بازگشت نیروی شیطانی، آنها را به انسانها تحویل دهند. این نیروی شیطانی هر پنج هزار سال یک بار برمیگردد تا همه چیز را نابود کند.
طبق وعده موجودات فضایی، یک کشیش (ایان هولم) بهعنوان رابط با آنها عمل میکند و زمانی که شیطان بزرگ دوباره ظهور میکند، آنها به زمین میآیند تا سنگها را بازگردانند. این چهار سنگ در کنار «عنصر پنجم» به یک سلاح قدرتمند تبدیل میشوند.
در مسیر بازگشت به زمین، نیروهای نژاد «منگلور» به رهبری «امانوئل زورگ» (گری اولدمن) به این موجودات حمله میکنند تا سنگها را از آنها دزدیده و برای نیروی شیطانی بزرگ به کار گیرند. زورگ متوجه میشود که سنگها در سفینه موجودات فضایی نیستند، اما «دست» عنصر پنجم را پیدا میکند و آن را به آزمایشگاه خود در نیویورک منتقل میکند تا بازسازی کند. دانشمندان در نهایت یک موجود انساننما خلق میکنند که در واقع همان دخترک است.
فیلم «عنصر پنجم» موفق به کسب جایزه بهترین جلوههای ویژه از آکادمی هنرهای فیلم و تلویزیون بریتانیا (بفتا) شد و نامزد دریافت هفت جایزه سزار گردید که از میان آنها سه جایزه بهترین کارگردانی، بهترین فیلمبرداری و بهترین طراحی تولید را به دست آورد.
فیلم لوپر (Looper)
- سال انتشار: ۲۰۱۲
- کارگردان: ریان جانسون
- بازیگران: بروس ویلیس، جوزف گوردون-لویت، امیلی بلانت، جف دانیلز
بسیاری از فیلمهای مرتبط با «سفر در زمان» به شکافهای داستانی قابل توجهی دچار میشوند و در انتها با مشکلاتی در ارائه توضیحات منطقی مواجهاند. این امر معمولا به این دلیل است که سازندگان به دنبال ارائهی یک پایان خوش هستند تا تماشاگر را از نقایص فیلمنامه غافل کنند.
با این حال، اثر ریان جانسون بهعنوان یکی از آثار نوآورانه در این حوزه، دارای زیرساخت منطقی برای داستان سفر در زمان است و بهطرز ماهرانهای ژانر علمی تخیلی را با اکشن جدی و سیاه ترکیب میکند. این فیلم جز بهترین فیلمهای سایبرپانکی محسوب میشود.
در سال ۲۰۴۴، شخصیت «جوئی» (با بازی جوزف گوردون-لویت) ۲۵ ساله بهعنوان «لوپر» برای یک سازمان جنایی فعالیت میکند. بهعلت عدم توانایی خلافکاران در پنهانسازی اجساد به واسطهی توسعه فناوریهای آینده، آنها از تکنولوژی سفر در زمان که در سال ۲۰۷۴، برای انجام اقدامات مجرمانه خود بهره میبرند.
قربانیانی که از سال ۲۰۷۴ به سال ۲۰۴۴ منتقل میشوند، توسط لوپرها به قتل میرسند و چهره آنها با کیسهای پوشانده میشود تا هویت آنها مشخص نباشد. سازمان برای جلوگیری از مشکلات احتمالی، اقدام به ارسال لوپرهای بازنشسته به گذشته میکند تا آنها نیز کشته شوند. در این شرایط، جوئی پیر (با بازی بروس ویلیس) به گذشته فرستاده میشود تا توسط نسخه جوانتر خود از بین برود.
فیلم گزارش اقلیت (Minority Report)
- سال انتشار: ۲۰۰۲
- کارگردان: استیون اسپیلبرگ
- بازیگران: تام کروز، کالین فارل، سامانتا مورتون، استیو هریس
این فیلم بهعنوان یکی از نخستین بلاکباسترهای قرن ۲۱ و یکی از بهترین فیلمهای سایبرپانکی شناخته میشود. فیلم روایتگر داستان مردی شرافتمند است که برای اثبات بیگناهی خود بهناچار فرار میکند. در این داستان، آیندهای ترسیم شده است که در آن، فناوری پیشرفتهی پیشبینی، وقوع قتلها را پیش از وقوع به پلیس اطلاع میدهد تا از آنها جلوگیری کند. این سیستم کارآمد، منجر به کاهش چشمگیر جرم و جنایت در جامعه شده است.
با این حال، روزی «اندرتون» (با بازی تام کروز) که خود یکی از مجریان قانون است، به قتل متهم میشود، در حالی که او هیچ جنایتی مرتکب نشده است. سیستم پیشبینی ادعا میکند که او در آینده چنین عملی را انجام خواهد داد. «گزارش اقلیت» بهخوبی عناصر نوآر و فناوری را ترکیب میکند و استیون اسپیلبرگ توانسته است تصویری واقعگرایانه از واشینگتن دی.سی در سال ۲۰۵۴ ارائه دهد.
فیلم دِرِد (Dredd)
- سال انتشار: ۲۰۱۲
- کارگردان: پیت تراویس
- بازیگران: کارل اربن، اولیویا ترلبی، وود هریس، لینا هیدی
داستان در دنیایی روایت میشود که بر اثر تشعشعات هستهای به آستانه نابودی رسیده و قوانین بهشدت تغییر کردهاند. در این دنیا، مجرمان به دادگاه نمیروند و پلیسها بهعنوان قاضی، میتوانند در هر شرایطی حکمی که صادر شده است را اجرا نمایند. شخصیت «دِرِد»، یک قاضی سرسخت است که هیچگونه شوخی با کسی ندارد.
ما به همراه «دِرِد» و یک قاضی جوان به نام «اندرسون» (با بازی اولیویا ترلبی) به شهر «مگا سیتی وان» وارد میشویم؛ شهری که طبق سنتهای ژانر سایبرپانک، در آن جرم و جنایت بهشدت رواج دارد و قاچاق داروهای روانگردان، اوضاع را پیچیدهتر کرده است. «دِرِد» و «اندرسون» در تلاشند تا از عرضه این داروها جلوگیری کنند و در این مسیر با یک قاچاقچی بیرحم (با بازی لینا هیدی) مواجه میشوند.
در دوران کنونی که آثار اکشن دیزنی و مارول در کانون توجه قرار دارند، تماشای یک اکشن بزرگسالانه میتواند تجربهای جذاب و متفاوت باشد. سکانسهای اکشن فیلم به شکل قابل توجهی طراحی شدهاند و ترکیب ایدههای «یورشه: رستگاری» و «جان سخت» با عناصر سایبرپانکی، به خوبی تحقق یافته است. این فیلم جز بهترین فیلمهای سایبرپانکی است.
هر لحظهای که پیت تراویس به تصویر میکشد، مخاطب را به عمق مشکلات حاکم بر جهان ارجاع میدهد و نشان میدهد که شخصیتهای اصلی چه چالشهای سختی برای نجات معدود انسانهای باقیمانده در پیش دارند. بعد از تماشای «دِرِد»، شاید به این فکر کنید که بازی «سایبرپانک ۲۰۷۷» احتمالاً برخی از ایدههایش را به الهام از این فیلم پیادهسازی کرده است.
فیلم سخت افزار (Hardware)
سال انتشار: ۱۹۹۰
کارگردان: ریچارد استنلی
بازیگران: دیلان مکدرموت، استیسی تراویس، جان لینچ، ویلیام هوتکینز
در سالهای اخیر، فیلم «سخت افزار» به یک اثر کالت تبدیل شده است و هنوز هم شایستگی بیشتری برای دیده شدن دارد. این فیلم در زمانی منتشر شد که ژانر سایبرپانک به اوج محبوبیت خود رسیده بود و تمام انتظارات مربوط به این ژانر را برآورده میسازد. هرچند که این اثر بهعنوان یک شاهکار شناخته نمیشود، اما با بودجه و امکانات محدود، دستاوردهای چشمگیری را ارائه کرده است و جز بهترین فیلمهای سایبرپانکی محسوب میشود.
داستان فیلم حول شخصیت «مو» (دیلان مکدرموت) میچرخد، که زبالهگردی بیابانی است و قطعات باقیمانده از یک ربات را پیدا میکند و سر آن را به نامزدش «جیل» (استیسی تراویس) هدیه میدهد. جیل که مجسمهسازی با فلز را انجام میدهد، از سر ربات در یکی از پروژههایش استفاده میکند، غافل از اینکه این سر ربات بهتدریج هوشیاری خود را به دست میآورد.
«سخت افزار» به دلیل ارائه دیدگاه سینمایی متفاوتی از این ژانر، حسی بریتانیایی دارد، زیرا بر اساس یک داستان کوتاه انگلیسی ساخته شده است. این فیلم یادآور این نکته است که میتوان در عرصه سینما کارهای بزرگی بدون نیاز به بودجههای کلان انجام داد.
اگرچه فیلم شامل مضامین فلسفی است، اما برای لذت بردن از آن نیازی به درک کامل این مضامین نیست. این اثر از ریچارد استنلی میتواند بهخوبی مخاطب عام را راضی کند، و در عین حال کسانی که به دنبال تحلیل عمیقتری هستند، ناامید نخواهند شد.
فیلم کسری از ثانیه (Split Second)
- سال انتشار: ۱۹۹۲
- کارگردان: تونی میلم
- بازیگران: روتخر هاور، کیم کاترال، الستر دانکن، مایکل جی. پولارد
«کسری از ثانیه» یک فیلم علمی تخیلی و ترسناک است که به نظر میرسد از مجموعهی «بیگانه» الهام گرفته است، اما عناصر سایبرپانک نیز در آن دیده میشود. آنچه این فیلم را از سایر آثار مشابه متمایز میکند، فضاسازی و طراحی محیط آن است؛ برخلاف اکثر فیلمهای سایبرپانکی که معمولا برپایهی «نئو توکیو» طراحی شدهاند، این فیلم در کوچهپسکوچههای انگلستان روایت میشود.
داستان حول محور یک مامور پلیس به نام «هارلی استون» (با بازی روتخر هاور) میچرخد که در تلاش برای حل یک پروندهی قتلهای زنجیرهای است. این قتلها شباهت زیادی به قتل همکار سابق او دارند و باعث میشوند که استون به مرز دیوانگی برسد.
«کسری از ثانیه» نمونهای بارز از فیلمهای علمی تخیلی درجه B دههی ۹۰ بهشمار میآید که شامل عناصر سایبرپانک است. این فیلم را میتوان تجسمی از ترکیب آثار «بلید رانر»، «شبح درون پوسته» و «بیگانه» دانست که تنها در دههی ۹۰ ممکن بود به تصویر کشیده شود.
فیلم نمسیس (Nemesis)
- سال انتشار: ۱۹۹۲
- کارگردان: آلبرت پایون
- بازیگران: اولیویه گرونر، تیم تامرسون، کری هیرویوکی تاگاوا، یوجی اوکاموتو
با وجود انتقادات، میتوان اذعان کرد که “نمسیس” بهخودیخود فیلم خوبی نیست؛ این اثر بهطور عمده از فیلمهایی همچون “بلید رانر” و “نابودگر” الهام گرفته است. با این حال، این تقلیدها بهطرز عجیبی موفق عمل کردهاند. فیلم حس و حال جذاب دهه نود را بهخوبی منتقل میکند و مخاطب را به یاد بازیهای ویدیویی قدیمی مانند سگا جنسیس میاندازد؛ اثری که میتوانستید آن را روی نوار ویاچاس پیدا کنید و مطمئن باشید که سرگرمکننده خواهد بود.
اگرچه داستان “نمسیس” چندان جذاب نیست، اما تمامی ویژگیهای بهترین فیلمهای سایبرپانکی را شامل میشود. شخصیت اصلی، “الکس رین” (اولیویه گرونر)، در دنیایی پیچیده از سایبروگها، انسانهای پیشرفته و حکومتهای توطئهگر قرار دارد. “نمسیس” نمونهای خوب از فیلمهای درجه دو است که در آن دوران طرفداران زیادی داشتند. هرچند این گونه آثار امروزه محبوبیت کمتری دارند و از لحاظ کیفی ممکن است راضیکننده نباشند، ولی تماشای آنها همواره تجربهای لذتبخش خواهد بود.
فیلم Elysium (بهشت)
- سال انتشار: 2013
- کارگردان: نیل بلومکمپ
- بازیگران: مت دیمون، جودی فاستر و شارلتو کوپلی
فیلم «Elysium» در اواخر قرن بیست و یکم روایت میشود، زمانی که زمین بهدلیل شرایط نامساعد قابل سکونت نیست و افراد ثروتمند و مرفه با ساخت یک سفینه بزرگ، زندگی آرام و بیدغدغهای را در خارج از سیاره زمین تجربه میکنند که از هرگونه بیماری و مشکل مصون هستند. مت دیمون در نقش یکی از ساکنان زمین بازی میکند که در محل کارش با مادهای شیمیایی مواجه و مسموم میشود. او که امیدی به زنده ماندن ندارد، به سفینه میرود تا درمانی برای خود بیابد.
«Elysium» به زیبایی و بهطرزی دردناک نشان میدهد که چگونه امکان دارد آینده بشریت در حوزه پزشکی انسانها را از خطرات نجات دهد و این فیلم یکی از بهترین فیلمهای سایبرپانکی است.
فیلم Tron: Legacy
- سال انتشار: 2010
- کارگردان: جوزف کوشینسکی
- بازیگران: جف بریجس، گرت هدلند و الیویا وایلد
فیلم «Tron: Legacy» به بررسی آرزوی گیمرها برای ورود به دنیای بازیهای محبوبشان میپردازد، جایی که میتوانند وقایع بازی را بهطور مستقیم تجربه کنند. این اثر یک دنیای خیالی به نام ترون را به تصویر میکشد که بهصورت یک جهان پادآرمانشهرگونه طراحی شده است و خالق آن در این دنیا به دام افتاده است.
به دنبال او، پسر خالق که اکنون به یک جوان بالغ تبدیل شده است، بهطور تصادفی وارد این دنیا میشود و در تلاش است تا پدرش را نجات دهد. با این حال، او متوجه میشود که هوش مصنوعی موجود در این بازی بهطور مستقل به تکامل رسیده است و کنترل تمامی اجزای دنیا را در دست گرفته است.
فیلم «Tron: Legacy» با موسیقی به یادماندنی و نوآورانه دفت پانک، یکی از برجستهترین آثار در ژانر سایبرپانک را به نمایش میگذارد و نشان میدهد که چگونه هوش مصنوعی میتواند به وضعیت یاغی دست یابد و تهدیدی برای آینده انسانها باشد؛ بنابراین، اگر تمایل دارید در دنیای بازیهای محبوب خود به زندگی بپردازید، باید مراقب باشید که گرفتار چنین هوش مصنوعی بیرحمی نشوید.
فیلم آلیتا: فرشته جنگ (Alita: Battle Angel)
- سال انتشار: 2019
- کارگردان: رابرت رودریگز
- بازیگران: رزا سلزار، کریستف والتس و جنیفر کانلی
فیلم «آلیتا: فرشته نبرد» که اقتباسی از انیمهای با همینعنوان است، یکی از بهترین فیلمهای سایبرپانکی است و به بررسی ارتباط عمیق تکنولوژی و فناوری با ابعاد مختلف زندگی انسانی میپردازد و نشان میدهد که چگونه هوش مصنوعی میتواند بهعنوان یک موجود زنده در کنار بشر قرار گیرد.
این فیلم داستان سایبورگی پیشرفته به نام آلیتا را روایت میکند که توسط دانشمندی دلسوز در یک خرابه یافته و دوباره به زندگی بازمیگردد. با این حال، آلیتا تمامی خاطرات خود را فراموش میکند و بهتدریج با واقعیتهای دردناکی روبرو میشود که او را به سمت تبدیل شدن به یک ربات مرگآور و هولناک سوق میدهد.
اگرچه داستان «آلیتا: فرشته نبرد» با چالشهای روایی مواجه است، اما یکی از محبوبترین شخصیتهای خیالی در ژانر سایبرپانک را به تصویر میکشد و با جلوههای بصری خیرهکننده، اثری جذاب و هیجانانگیز خلق میکند که قادر است بینندگان را سرگرم کند. این اثر، مانند فیلم «درد» به دلیل بیتوجهی مخاطبان با چالشهایی در زمینه فروش مواجه شد و وضعیت ساخت دنباله آن همچنان نامشخص باقی مانده است.
فیلم سایبرپانک Snowpiercer
- سال انتشار: 2013
- کارگردان: بونگ جون-هو
- بازیگران: کریس ایوانز، سونگ کانگ-هو، تیلدا سوئینتن، جیمی بل، اکتاویا اسپنسر، ایون برمنر، گو آ-سانگ
داستان «Snowpiercer» در یک قطار بزرگ و بهعنوان آخرین پناهگاه انسانی در دنیای یخزده جریان دارد. فیلم بهخوبی اختلافات طبقاتی بین واگنهای مختلف را به تصویر کشیده است و با این کار نابرابری و فساد در جامعه را به نمایش میگذارد.
در طول فیلم، شاهد حرکت انقلابی طبقه فقیر به رهبری کریس ایوانز هستیم. این بازیگر، در «Snowpiercer» رهبری گروهی را بر عهده دارد که در تلاش برای بهدست آوردن کنترل قطار است. بونگ جون-هو با بهرهگیری از موضوعاتی چون گرمایش زمین، استثمار کودکان و مسائل سیاسی، داستان را بهخوبی پیش میبرد و در عین حال صحنههای اکشن مهیج و جذابی را در فیلم گنجانده است.
کلام آخر
بهترین فیلمهای سایبرپانکی که زیرشاخه از ژانر علمی تخیلی هستند، معمولا تلفیقی از فناوری پیشرفته و تصاویری از جوامع آیندهنگر را ارائه میدهد که در آن تخریب، فساد و جنایت به فراوانی دیده میشود. بیشتر داستانها و فیلمهای علمی تخیلی سایبرپانک در آیندهای نزدیک و در شهرهایی با ویژگیهای ضد اتوپیا روایت میشوند. این دنیا، با استفاده از تکنولوژیهای پیشرفته، اما با کیفیت زندگی پایین برای ساکنان، به تصویر کشیده میشود.
این ژانر معمولا از عناصر متداول فیلمهای نوآر و داستانهای جنایی بهره میبرد و نگاهی پستمدرن به معضلات و نارساییهای جوامع فناوریمحور دارد. تصور تاریک و غالبا منفی این اثرها از آیندهای ویرانشدهای، دقیقا در تضاد با چشماندازهای اتوپیایی در آثار سینمایی دهههای ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ است.
سوالات متداول
- بهترین فیلمهای سایبرپانکی که حتما باید ببینم چیست؟
از جمله فیلمهای سایبرپانک برتر میتوان به فیلم بلید رانر (Blade Runner) و ماتریکس که به موضوعاتی مانند واقعیت مجازی و هوش مصنوعی اشاره کرد، معرفی نمود/
- چه فیلمهای علمی تخیلی سایبرپانک دیگری مشابه بلید رانر و ماتریکس وجود دارند؟
فیلمهایی مانند اکس ماشینا (Ex Machina) و آکیرا (Akira) نیز از جمله فیلمهای معروف در ژانر سایبرپانک هستند.
- موضوع فیلمهای سایبرپانک برتر چیست؟
فیلمهای سایبرپانک کلاسیک معمولا به موضوعاتی مانند تکنولوژی پیشرفته، هوش مصنوعی، واقعیت مجازی، و تاثیرات اجتماعی و اخلاقی این تکنولوژیها میپردازند.