My Life as a Zucchini نام یک انیمیشن کمدی – درام خانوادگی است . نام شخصیت اصلی داستان ایکاره است که با مادر الکلی اش زندگی می کند . مادر ایکاره به دلیل ترک پدرشان الکلی شده است روزی که مادر ایکاره از دست او به خاطر مصرف بیش از حد الکل عصبانی می شود با هم درگیر می شوند و ایکاره به طور اتفاقی او را از پله هل می دهد و باعث مرگ مادرش می شود . ایکاره داستان را به افسر پلیس به نام ریموند توضیح می دهد و او قبول می کند اما برای اینکه یادش باشد چه کاری کرده نام فامیلی مادرش را برای اون انتخاب می کنند یعنی Courgette . حالا ایکاره باید به یتیم خانه برود و با خانه خود خداحافظی کند او برای یادگاری یک بطری از خوردنی های مادرش و یک نقاشی که پدرش را به عناون یک ابر قهرمان بر روی یک بادبادک کشیده است را نگه می دارد . نهایتا افسر پلیس ریموند ایکاره را به یتیم خانه می آورد که در آنجا داستان اصلی شروع می شود در آنجا بچه ای به نام سیمون وجود دارد که از ابتدا ایکاره را مورد اذیت و آزار قرار می دهد و او را مجبور می کند که داستان زندگی اش و اتفاقاتی که بین ایکاره و مادرش افتاده را برای همه بازگو کند . بعد از دعوا بین ایکاره و سیمون ، سیمون به او می گوید که از همه داستان زندگی بچه های دیگر آگاهی دارد و تنها برای دانستن داستان ایکاره او را مجبور به گفتن حقیقت کرده است و همین ماجرا شروع دوستی سیمون و ایکاره را رقم می زند بعد از مدتی پای دختر بچه ای به نام کامیل به یتیم خانه باز می شود که دلیل حضور او در اینجا را ایکاره با سیمون در ادامه داستان متوجه می شوند و به او کمک می کنند تا بتواند زندگی اش را ادامه بدهد . در انیمیشن My Life as a Zucchini داستان دراماتیک این بچه های گرفتار در یتیم خانه را مشاهده خواهید کرد .